مدتی که نبودم ...
بازم سلام به همه دوست جونی هااااااا و از همه مهمتر فسقل جوووونم که عاشقشم و بی نهایت دوستش دارم اومدم طبق قولی که داده بودم از این چند وقتی که نبودم تعریف کنم اول از همه این که این مدتی که نبودم حسابی سرم شلوغ بود و در گیر چیدن وسایل ها بودم بعدشم که تا وسایل ها رو ریختیم باید میرفتیم تهران چون مراسم عقد داشتیم منم همونطور خونه رو ول کردم و رفتیم سوی تهران فدای تو فسقلی بشم که تو لباسی که برای مراسم پوشیده بودم خودنمایی میکردی و یه کوشولو شکمم مامانی رو قلمبه کردی منم کلی حال میکردم -_-_-_-بعد که برگشتیم چشمت روز بد نبینه که مامانی حسابی سرما خورد و دو سه روزی حال نداشت از جا...
نویسنده :
مامانی *نی نی *
12:41