ثمره عشق *من و همسر **ابولفضل کوچولو **ثمره عشق *من و همسر **ابولفضل کوچولو **، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

** کودک من **

اومدیم با عکس ها ....

1392/9/25 11:36
نویسنده : مامانی *نی نی *
1,519 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان قربونت برم

امروز ٢٥ آذر ماه ٩٢ ...الان خوابی ...فرصت رو مناسب دیدم که بیام پست بزارم ...

میخوام از شیرین کاریات و کار هات بگم برات ..دفعه قبل فرصت نبود تا بنویسم ...

ابوالفضل نازم از وقتی که یاد گرفتی غلت بزنی شبا تو خواب هم گاهی برمیگردی و رو شکم میشی دست زیر بدنت گیر میکنه و تو عشق مامان هم تو اوج خواب میزنی زیر گریه منم بیدار میشم و درست میکنم و دوباره میخوابونمت عزیزم آخه مگه مجبوری گلم صحنه خیلی جالبیه هههههه.....

هر چی میبینی و میدیم دستت سریع میکنی تو دهنت دست عروسکت رو میکنی تو دهنت و میخوریش ...و کلی هم کیف میکنی منم چون میدونم هر چی از دهنت دربیارم فایده نداره برای همین میزارم به کارت ادامه بدی تا خودت ولش کنی عزیزم ...

دیگه اینکه وقتی پستونکت از دهنت میافته زمین غلت میزنی و میخوای همونطور که رو زمینه بکنیش تو دهنت و از دور دهنت رو باز میکنی ...

وقتی بیرون میریم با اینکه گاهی گیج خوابی و دور چشمت از خواب زیاد صورتی شده ولی شما با تعجب فراوان به مغازه ها و ویترین ها نگاه میکنی و کیف میکنی و سرت رو هی اینور و اونور میبری ...

 

(( ادامه مطلب یادتون نره ))

 

جغجغه هات رو دستت میگیری و حسابی دستت رو تکون میدی وقتی صداشون در میاد ذوق میکنی و بهشون نگاه میکنی و دوباره تکون میدی فدای اون ذوق کردنت برم من

موقع شیر خوردن دستت رو میاری بالا دنبال یه چیزی میگردی که بگیریش برای همین منم دستم رو میارم نزدیک دستت و دستم رو میگیری و هی تند تند دستم رو بالا پایین میکنی ...وگاهی وقتا هم همونطور که دستات بالاس کف دستت رو هی بوس میکنم و تو هم در همون حال شیر خوردن خوشت میاد و میخندی فدای تو بشم من که ناز میخندی عمر من انشالله همیشه روی لبات گل لبخند رو ببینم

دیگه اینکه تو خواب خیلی از این پهلو به اون پهلو میشی و دوست داری تو خواب بیشتر سرت بالا باشه ...شبا تو گهواره خیلی دوام نمیاری و گریه میکنی آخه تو گهواره نمیتونی از این پهلو به اون پهلو بشی برای همین کلافه میشی و گریه ات در میاد و منم بیدار میشم و از گهواره میارمت بیرون و میزارمت رو تخت ...و اونوقته که با خیال راحت میگیری میخوابی ..کوچولوی من ...

لثه هات به شدت میخاره و اب دهنت اکثر وقتا میریزه بیرون ...دیگه پیشبند رو نمیزاری بمونه وقتی میزارم میگیری میکشی از گردنت یا میکنیش تو دهنت و چون حوله اییه خوشت میاد و میمالی به لثه هات و خوشت میاد

 از بقیه کارات چی بگم که با هر کدوم از کارات کلی عشق میکنم ...

اب رو خیلی دوست داری و تو حمام کلی کیف میکنی و گوش شیطون کر صدات در نمیاد ....وقتی لیوان آب رو دستمون میبینی تا موقعی که میره تو دهنمون نگاهش میکنی و با نگاهت میفهمونی که تو هم میخوای عزیز دلم ...منم بهت آب میدم ...وااااااااایییی یه چیزی تعریف کنم یه  بار داشتم چایی میخوردم دسته لیوان تو دستم نبود و تو بغلم بودی داشتم لیوان رو میبردم سمت دهنم که بخورم تو دسته لیوان رو رو هوا گرفتی کشیدی سمت دهن خودت عشقققم اگه بدونی چقدر بوست کردم و کلی با مامان جون خندیدیم...خیلی خیلی صحنه باحالی بود

امروز صبح هم بیسکوییت مادر ریختم تو یه کم چایی و بهت دادم خیلی دوست داشتی و وقتی تموم شد و دیگه ندادم بهت گریه ات در اومد و به قاشق نگاه میکردی ....

اسباب بازی هاتو خیلی دوست داری ....و تازگی ها تو روروک کیف میکنی و قدمم برمیداری باهاش و با دکمه ها و فرمونش کلی بازی میکنی و همش میخوای فرمونش رو بخوری ..منم باز کلی ذوق میکنم

وقتی یه کم نق میزنی میزارمت جلو تی وی و شبکه پویا برات میزارم همچنین نگاه میکنی که انگار داری سریال دنباله دار و هیجانی رو دنبال میکنی ....

از خودت خیلی صدا در میاری و گاهی جیغ میزنی و بیشتری کلمه که میگی ( ق و گ ) با کسره ...وقتی باهات بازی میکنم کلی میخندی

وقتی رو زمین میزارمت وقتی غلت میزنی  میخوای خودتو بدی جلو و سینه خیز بری ..

صبح ها وقتی بیدار میشی کلی اینور و اونور رو نگاه میکنی و بی سرو صدایی و ساکتی عشق من

بابایی تا میاد و بت سلام میکنه خنده شدید میکنی سرت رو این ور و اونور میبری

 

حالا بریم سراغ عکسای تو عزیز دلمون

این عکس دو سه روز پیشته عزیزم وقتی داشتم باهات بازی میکردم  میخندیدی دای خنده های نازت

 

اینجا هم تازه از حمام آوردمت ببین چه عشقی هستی

 

عزیزم الان چند وقتیه که پستونک خور شدی عزیزمممممم...

 

اینجا هم داشتی پستونک رو در میاوردی

 

دردونه مامانی در روروک که پسری در حال کیف کردن به سر میبره ههههههخ

 

اینم سند حرفی که گفته بودم فرمون روروکت رو میخوری اونم با حرص

 

پا کوچولوی من انشالله قدم گذاشتنت بدون روروک

 

این عکست هم جا مونده بود از عکسای آتلیه ات

 

وووووویییییییییی باید برم کثیف کردی داری گریه میکنی فعلا بای تا بعد که باز

بیام از کارات بنویسم جیگرممممم

بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

فاطمه سادات مامان یگانه زهرا
26 آذر 92 3:05
الهی پسمل روروک سوارو ببین آفرین
مامان ارمیتا
26 آذر 92 8:48
عزیزم چقدر بزرگ شدی ماشاا............ایشاا..... همیشه سالم باشی
darya
27 آذر 92 12:30
سلام عزیزم گل پسر نازی داری ان شالله همیشه صحیح و سالم باشه و همیشه شاددددددددددددددددددددد خوشحال میشم به منم سر بزنین
انا
29 آذر 92 0:58
سلام ابوالفضل کوچولو هزار ماشالله واسه خودت آقایی شده بووووس هر روز جویای احوالت هستم ..عکسای خوشگلتووووو هم هر روز میبینم وگرنه دلم برات تنگ میشه خوشگل خاله
مامان آیهان
29 آذر 92 16:16
جاااااااااااااااااااااااااان خدا حفظت کنه چه ماهی تو خاله
نسرین (عزیز دل مامان و بابا)
1 دی 92 10:26
وای خاله فدای ابولفضل ناناز. چقد بزرگ شده ماشالله. خدایااااااا یعنی میشه نی نی ما هم زودی بزرگ شه... عزیزم ایشالا سوار ماشین دومادیش ببینیش. بوووووووووووووووووووووووووس
مامان بهی
5 دی 92 19:00
ماشالله چه بزرگ شده آقا ابوالفضل فداش بشم مننننن عزیزممممممممموالله آرزو جون من هی میام سر می زنم ولی از توهم خبری نبود