ثمره عشق *من و همسر **ابولفضل کوچولو **ثمره عشق *من و همسر **ابولفضل کوچولو **، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

** کودک من **

پایان 6 ماهگی و عکس های عشقم

1392/10/8 14:50
نویسنده : مامانی *نی نی *
2,388 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ابوالفضل نازنینم ...بازم اومدم

میخوام بدون مقدمه برم اصل اصل مطلب چون زیاد وقت مقدمه و اینا ندارم ....

اول از اینکه تو جیگر من فردا 6 ماهت تموم میشه و وارد ماه هفتم میشه عزیزمممممممم ورودت رو به 7 مباررررررررررررررررررک باشه ...

 

بقیه تو ادامه مطلبه هـــــــــــا

دوم اینکه پس فردا واکسن داری عزیزم الهی من فدات بشــــــــــــم عزیزم بازم باید گریه کنی عوضش این واکسن رو بزنی دیگه واکسن نداری تا یک سالگی آخیـــــــــش خیال من راحت میشه ...خدا کنه تب نکنی

خبر بعد اینکه مامان جون اینا که اومده بودن اینجا 27 آذر ماه مامان جون امتحان کرد بینی میشین یا نه یه آن ولت کرد دیدیم بعـــــــــــــله ابوالفضل پسر کوچولوی من چند ثانیه بدون کمک میشینه  انقد خوشحالشدم و بوووووووووست کردم و چلوندمت هههههه آخه باورم نمیشد ...البته اگه حواست نباشه که ولت کردیم بیشتر میشینی هــااااااااااااااا ولی اگه هواست باشه کمتر و یهو کج میشی قربونت برم خیلی داری زود بزرگ میشی ماشاالله اصلا باورم نمیشه من که هی برای اومندت عجله داشتم و هی میگفتم پس کی میایی و چرا انقدر دیر میگذره بر عکس اون موقعه ها الان خیلی داره زود میگذره حالا دیگه اقا شدی ماشالله داریوارد ماه هفتم از زندگیت میشی ....

دیگه اینکه غذای کمکی بهت میدم هم فرنی هم حریره بادوم هم سرلاک هم گاهی سوپ عاشق حریره بادوم هستی و خیلی عالی میخوری و کیف میکنی ...سرلاک رو هم که تقریبا دو سه روزه برات گرفتم اول خیلی کم و بد میخوردی ولی الان خداروشکر خوب میخوری برات یه کم شل تر درست میکنم میریزم تو شیشه ات که سرش 3 تا سوراخ داره و با اون خیلی خوب میخوری

آخه چند وقتی شبا خیلی اذیت میکردی و بد میخوابیدی و معلوم بود تو خواب کلافه ایی یه بار متوجه شدم شکمت خیلیصدا میده و تو واب دفعات شیر خوردنت هم بیشتر بود حس کردم که گشنت میشه و شیرم دیگه کامل کامل سیرت نمیکنه برای همین شبا موقع خواب بهت غذا کمکی میدم در اصل بعد از شام خودمون بهت میدم ظهرا هم همین طور از وقتی بهت میدم خوابیت خیلی بهتر و طولانی تر شده

اوووووووم دیگه چی .....آها گوش شیطون کر چند وقته که وقتی بعد ز خواب میزارمت زمین بیدار نمیشی و انقدر تو خواب غلت میزنی تا سرت از رو بالش میاد رو تشک و هی این پهلو اون پهلو میشی و باز میخوابی گاهی وقتا شبا یه دور 180 درجه میزنی و گاهی انقدر تکون خوردی رسیدب به زانو های من فدای تووووووووو بشــــــــم مــــــــن

دیگه اینکه با روروک دیگه قشنگ راه میری البته رو فرش یه کم سخت تر ....و عاشق آیفون و تلفنی و برای رسیدن بهشون چه کارا که نمیکنی دستات رو باز میکنی و از خودت صداهای بلند در میاری و بهشون نگاه میکنی و خودت رو میدی جلویی اونجاس که میفهمم یه چیزی چشمت دیده و میخوای ....

هرموقع روسری و چادر سرم میکنم حسابی نق میزنی و اگه بهت توجه نکنم تبدیل میشه به گریه فکر میکنی نمیخوام با خودم ببرمت عزیزم آخــــــــه من که بدون تو جایی نمیرم عمرمن ....همیشه پیش خودمی خیالت راحت ....

دیگه بیشتر به کارام میتونم برسم چون بیشتر تو رووک میمونی اوایل زود خسته میشدی و گریه میکردی ولی الان نه مدت بیشتری میشینی توش

از گرما بدت میاد و کلافه میشی و سرت خیس عرق میشه ....

عااااشــــــــــق بیرونی یعنی اگه تو اوج گریه هات کلاه سرت کنیم ساکت میشی و میفهمی که داریم میریم بیرون انقدر وقتی بیرونیم آقاااااااااااااااااااااایی که نگووووو مثل عروسکا آروم همه جا رو نگاه میکنی

 

 دیگه تو گهواره نمیخوابی چون نمیتونی توش غلت بزنی نصف شب گریه ات در میاد و باید بغلت کنم بزارم کنارم برای همین دیگه نمیزارم توش بخوابی ...

کریرهم ماشالله داره برات کوچیک میشه و فقط تو مسافرتا تو ماشین میمونی توش تو خونه وقتی میزارمت توش خودتو سر میدی پایین ...

وقتی شیر میخوری انقد دستت رو بالا پاین میکنی تا یه چیزی گیر بیاری بگیریش ....

خیلی دوست داری باهات بازی کنیم اگه یه کم بازی نکنیم و حوصلت سر بره شروع میکنی به نق زدن تا بازی میکنیم میخندی عشق من حسابی بازیگوش شدی ...

بابایی که میاد تا بهت میگه ســــــــلام خنده شدیدی میکنی و اون لحظه هی قربون صدقه ات میرم ...

خیلی وقته از خودت صداهایی مث ققققه (با کسره ...) ....گیی...در میاری و وقتی بهت فرنی میدم خوشت میاد و پوووووف میکنی و همشو میپاشی ..

اکثرا جمعه ها میبریمت حمام و وسط هفته اگه ببینیم کثیف شدی میبریمت ...

تو وان حسابی کیف میکنی و دستت رو میکوبی تو آب ولی هی سر میخوری میایی پایینی ....

اگه از جایی رد بشیم چیزی چشمتو بگیره در حال رد شدن دستت رو به طرفش دراز میکنی و میخواییش ...

با پلاستیک کلی بازی میکنی ...

 

 

حالا بریم سراغ عکسای این مدت

 

 

 

عاشق این عروسکه هستی اینو وقتی عمه جون فهمید تو امدی تو دلم برات خرید عشقم

 

 

این کیلدارو هم تاه برات گرفتیم وقتی میدیم دستت با شدت بالا پایینش میکن و تکونش میکنی ..یه بارم محکم زدیش تو سرت فدای تو سرت بشم که سریع قرمز شد عزیزدلم

 

عکست با سه چرخه ات البته هنوز تعادل نداریو نمتونی توش بمونی باید نگهت داریم ببین چقدر حال کردی و خندیدی عزیزم قربونت برم عاشق خنده هاتم ....

 

اینم سیم شارژر دادم دستت یک ساعت باهاش مشغول بودیو سعی میکردی بخوریش ولی یه جا ثابت نمیتونستی گیرش بیاری (ههههههههخ)

 

حالا بریم سراغ چند مدل ازخوابیدنت که خیلی نااااااازن

ببین چه شکلی میخوابی

 

تو این عکس یهو چرخیدی و جاتو درست کردی و باز خوابیدی که کلی خندم گرفته بود

 

اینم یه عکس دیگه با همون پتویی که خودم برات بافته بودم

 

اینجا هم شبکه پویا بچه داشت قران میخوند تو هم شدیدا زل زده بودی به تیوی حتی پلک هم نمیزدی انگار خشکت زده بود که من کلی از عکس العملت تعجب کردم و قربون صدقه ات رفتم و سریع گوشی رو برداشتم ازت یواشکی عکس گرفتم  گردنت خسته شده بود و همونجا گذاشته بودیش رو فرمون روروکت

 

 

حالا بریم سراغ چیزایی که برات گرفتیم

 لیوانه رو برای آب خوردن و فرنی رقیق گرفتم با اینا خیلی راحت میخوری

 

 

این ماهی ها خیلی نرمن وقتی تو دست میگیری سریع میکنیشون تو دهنت

 

این پیرهن رو هم خیلی دوسش دارم

 

اینم شلوار البته فعلا برات بزرگه فکر کنم عید اندازت بشه

 

پشت شلوار

 

اینم یه تی شرت و شلوار

 

اینم یه بلوز شلوار زنبوری واسه پسر نازم

 

الان تو بغلمی و نمیزاری دیگه بنویسم عشق من حوصله ات سر رفت

ولی واقعا همت کردماااااااااااا ...چقدر نوشتم و عکس گذاشتم

ههههههه

تا پست بعد

خدانگهدار

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

دریا
11 دی 92 0:44
سلام عزیزممممممم مبارک باشه به سلامتی ان شالله هفته های باقیمونده رو به سلامتی بگذرونی سلام عزیزمممم جیگر ما به دنیا اومده عزیزم الان 6 ماهشه
دریا
13 دی 92 1:22
سلااااااااااااااام ای واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی من ببخشید عزیزم آره سوتی دادم خیلی خفننننننننننننننننننننننننننن ببخشید دیگه آلزایمر دوران بارداریه دیگه باید ندید بگیری ان شالله ابوالفضل عزیزم زیر سایه پدر و مادرش همیشه شاد باشهههه
مامان آیهان
15 دی 92 17:40
سلام ابولفضل عزیزم فدات بشم چقدر ماهی آخه تو هزارماشالله عکسات یکی از یکی زیباتر کادوهاتم مبارک
MYcs5W1of00sI641VNYjiu8yTjPnGDG4Idp20ywj75pH52cE155sJE0WQmOKzl0HppIMf_3ky97JB-pvjwur34AZAqHtMJduNx3I4yhGQXw.
17 دی 92 20:08
مبارکه چه زود داره میگذره هااااا ماشالله خیلیم ناز شده اقا کوشولوی ماااا
نسرین (عزیز دل مامان و بابا)
23 دی 92 11:01
ماشالا چه بزرگ شده اقا خوشکله. خاله قربونش بره. وای کی باشه سارا ما هم زودی بزرگ شه.
آتــــی
24 دی 92 9:38
خیلی ناز بود آپم
♥●•٠·˙عارفه مامان فاطمه حلما جون♥●•٠·˙
28 دی 92 14:01
عششششششششششششششششششق منی عسلی
مامان بهی
29 دی 92 18:39
ماشالله که خیلی ماه والبته آقا شده ابوالفضل جوناسپند دود کن واسش آرزو جان