یــــــه تـــــــــــرس.......!!!!!!
سلام جیگیر مامانی و بابایی .....
خوبی ....ببخشید دیر اومدم ولی بالاخره اومدمممممممممممممممم ......دلم تنگیده بودش برات فدات بشممممم من ......عزیزم ...الان تهنام مث همیشه . ...از صبح تا غروب .....حوصله ام بد جور سر رفته و
نیدونم چه کار کنم ......قرار بود برم بیرون که نشدددددد ....میدونی یه چند روزیه یه چیزی فکرم رو خیلی
مشغول کرده.....
(( ادامه مطلب یادتون نره ))
میدونی اون چیه ....اون اینه که یه کم میترسم ...از چی ....خب الان
میگم ....فینگیلی ....خب میدونی من چند وقته از خیلی ها میشنوم که بچه بین زن و شوهر رو فاصله
میندازه و دیگه مث قبل نیستن و خلاصه چیزای دیگه .....قربون تن کوچیک بشممممممممممم .......زود
بیا و بین منو بابایی فاصله ننداز باشه ......آخه من اصلا طاقت دیدن اینو اصلا ندارمممممممم من عاشق
باباییتم ....خیلی دوستش دارم دیوونه میشم اگه اینطوری
بشه ...تو نزار بشه باشه ...البته خب ...بهنظر من وقتی بیای ...نزدیکتر میشم با بابایی ولی دست
خودم نیست یه کم به این فکر میکنم ...و بعد
میگم نکنه .....وااااااااااااااااااااااااای نه میدونم که اینطوری نمیشه .....البته من با باباییت حرف زدم
و بهشگفتم وقتی فسقل ما اومد .....نباید اینطوری بشه هااااااااااااا ...خط و نشون
کشیدم برااااااااااااش ...اونم خندید ....هههههههههههه بعد گفت باشه ..بعدششش
گفتم آخییییییییییشششش..خیالم راحت شد .....ولی خب نیدونم که ....بیایی چطوری میشه ولی تو بیا
باشه قربونت برمممممممم..بیا قول میدیم که مهرو محبت بینمون بیشتر بشه ....عزیزمی ...عشق
کوچولوی من .....خلاصه این بود فکروخیال من ...انقده نقشه دارم برای اومدنتتتتتتتتتتت ......دلم میخواد همه کار برات بکنم .....حتی برای تربیتت که به نظرم مهمترین نقش یه مادره ......میخوام سعی کنم به بهترین نحو تربیتت کنمممممم .....که
همه بگن بــــــــــــه بــــــــــــــه ...عجب تربیتی ......دلم میخواد ازالان برم برات وسیله بخرم ....ولی خب
چه کار کنم ....فندوقم ....آخه نیدونم چی هستیدخملی یا گل پسری ... کی میای .....تابستون یا
زمستون ...بهار یا پاییز خلاصه حسابی برات برنامه دارمممممفقط بیا عزیزممممم ......راستی گاهی با خودم تصور میکمک اگه دوقلو بشی چی میشه ....باحاله ها دوتاتون ....وسط خونه قل
بخورید و منم هی قربون صدقتون برممممممممم .....از کاراتون لذتببرم .....چه خیالات و
تصوراتی ....گاهی خودم خنده ام میگیره ......
این بود حرفام ....انشاا... بازم میام و باهات حرف میزنممممممممممم بوووووس عزیز دردونه .....بابای