سال خوبی داشته باشیم ...انشاالله
یه سلام گرم به همه دوست جونی های وبلاگی خودم و گل پسرم ..
و یه سلام خیلی ویژه به پسر نازم ابولفضلم که خیلی دوستش دارم و با تکوناش به من آرامش میده و میگه مامانی سلام....و داره واسه خودش اون تو میگرده ... خیلی دوست دارم ابولفضل نازم پسر قشنگم
سال نو بر همگی مبارک باشه انشالله همگی سال خوبی داشته باشیم در پناه خداوند
امروز ٧ رو از عید و سال جدید میگذره ولی من نتونسته بودم یعنی وقت نکرده بودم بیام وبلاگت آخه حسابی مشغول بودم و شب هم حسابی خسته فقط یکی دو روزه اول یه کم خلوت بود بعدش حسابی مشغول شدیم ...خدارو شکرررررررررررر همه چیز خوب بود
به لطف خدا و تمام مهربونی هاش ما تونستیم یه بهار دیگه رو هم ببینیم و یه سال رو پشت سر بزاریم سالی که گذشت سال خیلی خوبی بود چون تو این سال از وجود یه فرشته ناززززز تو دلم با خبر شدیم و سال ٩٢ هم انشالله با قدم های کوچولوش به زندگیمون رنگ و عطر تازه میده ....
راســـــــــتی ادامــــــــــــه مطلبــــــــــم هســــــتااااااااا بفرمایید
تو این چند روز فقط مهمون اومد و یه چند جایی رفتیم ولی دیگه راه دور خونه خاله ها و دایی و اینا نشد بریم نه اینه نشدااااااااا اگر میخواستم میشد ولی از اونجایی که پسر گلم داره وارد ٣ ماهه آخر میشه و به چشم به هم زدنی میاد پیشمون و حسابی داره بزرگ میشه (( الان دیگه واقعا اینطوری شدم ))
دوست نداشتم با استرس برم مسافرت ...گل قشنگ زندگی به بابایی هم گفتم امسال این ٣ ماهم صبر کنیم به امید خدا وقتی تو به دنیا اومدی سه تایی با هم بریم دیدن بقیه از همشونم معذرت خواهی کردم که نمیتونیم بریم و اونام قبول کردن...
خلاصـــــــه اینم از جریان عید ....وااااااایییییی اصلا باورم نمیشه خیلی زود گذشت این چند وقته مث برق گذشت یه هفته دیگه گل پسر نازم وارد ٧ ماه میشه و ٣ ماه آخربارداری شروع میشه ....خدایااااا ممنونم ازت ....خیلی ممنونم ...
هنوز منتظرم این چند روز هم بگذره و باز بیافتیم به خرید برای فسقل نازم برای ابولفضلم گفتن بعد از ١٣ فروردین میارن حالا دقیق کی بشه نمیدونمشاید ٣-٤ رو بعد از اون اگر بیارن هر وسیله اییکه خریدیم میارم برات چون خونه مامان جونه و بقیه اش رو هم میگیریم انشالله ....
راستییی دیروز دوست مامانی زنگ زد و گفت برام از اون کمر بندای قرانی پیدا کرده منم حسابی ذوق کردم و خوشحال شدمگفت برات بگیرم گفتم بگیر آخه اینجا هر چی گشتم پیدا نکردم ولی خدارو شکرررررر که پیدا کرد اونم از نزدیک حرم حضرت معصومه برام گرفته قربون حضرت معصومه که خیلی وقته نتونستم برم ...دلم یه ذره شده .....هـــــــی ....!!!!!!
برام پست کردهبه زودی به دستم میرسه ممنووووووووووووووووون دوست مهربونم واقعا ممنوووووووون...انشاالله جبران کنم
دیگه خبر اینکه دو روزه وارد هفته ٢٦ شدیم و من هنوز به وزن اصلی خودم نرسیدم آخه اول بارداری که
فهمیدم ٦٢ بودم ولی بعدش ٥ کیلو کم کردم شدم ٥٨ الانم فکر کنم ٦٠ باشم خدارو شکر ....
از آغاز هفته ٢٧ سه ماهه آخر شروع میشه
حالا بریم ببینم تو توی هفته ٢٦ که الانم دو روزه که تو این هفه ایی چه تغییراتی میکنی پسر قشنگم
کودک شما چگونه تغییر می کند؟
اكنون وزن كودك شما كمي كمتر از 900 گرم و طول بدن او از سر تا پاشنه پا حدود 35.5 سانتي متر است. عصبهاي گوش او در حال تكامل هستند كه در نتيجه به صداهاي مختلف بهتر پاسخ مي دهد. ريه هاي او در حال رشد هستند و او با نفسهاي كوچكش مقادير كمي از مايع آمنيوتيك را تنفس مي كند. اين تمرين براي تولد او و هنگامي كه مي خواهد براي اولين بار با هوا تنفس كند بسيار مفيد است. در صورتي كه كودك شما يك پسر باشد بيضه هاي او در حال حركت به سمت كيسه بيضه هستند كه درچند روز آينده به مقصد نهايي خود مي رسند.
فعالیت های این هفته
با همسر خود در مورد برخي مسائل شخصي و خصوصي صحبت كنيد. آيا مي خواهيد پسر خود را ختنه كنيد؟ آيا مي خواهيد فرزندتان را با شير خودتان تغذيه كنيد؟ آيا مراسم مذهبي خاصي بعد از تولد كودكتان خواهيد داشت؟ آيا مي خواهيد تمام وقت خود يا بخشي از وقت خود را با كودكتان و در خانه بگذرانيد؟ اين سوالات تنها بخشي از مسائل مهمي هستند كه شما و همسرتان بايد در مورد آنها بحث كنيد و تصميم بگيريد. حتي اگر فكر مي كنيد كه در بعضي موارد هم عقيده هستيد باز هم بهتر است درباره آنها صحبت كنيد تا سوء تفاهم يا رنجش پيش نيايد
دوست داریممممم پسرمممممم بی
صبرانه منتظر آمدنت
هستیم ....بووووووووووووووس
اینم از حرفای من با شما توی این چند روزه که نشد بیام
به امید روزیی که بیایی منتظرت دیدنت هستیم پسرم