هووووووررررااااا ....
سلام سلاممممم
بعد از سلام یه عذر خواهی به همه دوستای گلم و یه عذخواهی ویژه مخصوص گـــــــــل پســـــرم شرمنده گل من ...لب تاب خراب بود و وارد نت نمیشد و من فقط با گوشی میتونستم بیام سر بزنم ..ولی خدارو شکر درست شد و الان تونستم بیام و برات بنویسم ...
عشق مـــــــــــن و بـــــابــــایـــی
ابولفضل نــــــــــــازم
فقط رووووز
دیگه مونده تا تو بیایی بغلمووووووووون
هووووووووووووووووووووررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ..دیگه چیزی نمونده
وااااااااییی خدای من اصلا باورم نمیشه .٩ ماه گذشت و یه فرشته ناز تو دلم رشد کرد و بزرگ شد . خدایااااا ممنووووووووووووووووونم امیدوارم که بتونیم پدر و مادر خوبی باشیم و فرزندمون رو به بهترین شکل و اونطور که دوست داری تربیت کنیم .
یکشنبه رفته بودم پیش خانم دکتر و تقویم رو نگاه کرد و گفت دوشنبه صبح ساعت ٧ برو بیمارستان ...واااییی اون لحظه ته دلم یه جوووووری شد و ذوق خاصی داشتم گفت شب قبلش از ١٠ شب ناشتا باشم و فقط میتونم تا ٥ صبح آب بخورم و از ٥ به بعد اب هم نباید بخورم ...و انشاالله دوشنبه تا ظهر تو بغلمی عسلممممم .
دوست داریم بی نهایت . هر روز که میگذره بابایی میگه یه روز کم شد انقدر خوشحالیم که نگو
هم ساک خودم هم ساک تو دردونمون آماده اس .
انشاالله که صحیح و سالم و صالح باشی قشنگم