خبر خبررررررررر ......
سلام باز به نی نی خوشگلمممممم
گل عسلم خوشگلم جیگرم زندگیم قسقلی ....اصلا همه چی من ......باز من اومدم .....هوووووراااااااامیدونی الان ساعت ٢ شبه دارم برات مینویسم ....یهو دلم خواست حرف بزنم ...گفتم بیام پیشت ....خب از کجا شروع کنــــــــــــم .....
آها خب از اینجا میگممم ....نی نی من ما داریم فردا یعنی امروز هههههه غروب میخواایییم بریم خونه مامان جون ایناااا ...(مامان مامان) انشاا.. به امید خدا ..ساعت ٦ غروب حرکت میکنم ....اون یکی مامان جون هم قراره بیاد ببریم خونه عمه ...بعدش قراره تااااااا دوشنبه اونجا باشیم جیگر مامان ....واااای دلم برات تنگ میشه ..البته دلم برای تمام خاله های وبلاگی تنگ میشه ....خلااااصه میریم اونجا چون تا بابایی یه تعطیلی درست و حسابی گیر میاره میزنیم میریم اونور...البته بگماااااا بابایی شنبه رو مرخصی گرفته ...قراره وقتی رفتم اونجا ...برم به دوستای مدرسه ام که الان ازدواج کردن سر بزنم ..انقدر دلم براشون تنگیده که نگووووووووووووو..آخه میدونی یکشیون الان ٢ روزه زایمان کرده هووووووووررررررررررررااااا ..یکیشونم الان ٤ ماهو نیمه بارداره ...اون یکی هم ٦ ماهه بارداره ....میبینی عزیزممممم من عقب افتادم ....هههههه زودی بیا پیشمون که هم بازی اونا بشی باااااااشه ....میخوام برم نی نیشو ببینم ...دلم ضعف میره برای نی نی....وااای ..چه حال میده ...همه اینا رو بهت گفتم که بگممممم من٣-٤روز نیستمممممم که بیام پیشت ولی بیام ..قول میدم زوده زود بیام پیشت خیلی خیلی دوست دارم
خب دیگه چی بگممممم ......آها یادم اومد .....چند روز دیگه روز مرده ...یعنی ....روز مرد که روز پدر هم میشه ....یعنی روز بابایی توو .....ما اوجا هستیم ..البته این روز مصادف شده با رحلت امام خمینی ( ره).....من میخوام از همونجا واسه بابایی یه چیزی بگیرمممم .....هنوز دقیق فکر نکردم چی ....اول گفتم عطر ..ولی خب ...بابایی عطر خیلی داره ...حالا دارم باز فکر میکنم ببینم چی بگیرم .... اینم به افتخار بابایی که خیلی خیلی عاشقشم....
(( امسال به احترام شهدای ١٥ خرداد از دادن هدیه به آقایان خبری نیست.تا حالا این یک راز بود .بعد از گرفتن کادوی روز زن این خبر را در سطح وسیع منتشر کنید ..))
دیدم جالب بود گفتم بنویسم ....هههههههه.عزیزم کم کم دارم اینطوری میشم..فعلا بای ....و در آخر
راستی یادم رفت نظر یادتو نره خاله هااااا